جدول جو
جدول جو

معنی حسین کاشفی - جستجوی لغت در جدول جو

حسین کاشفی
(حُ سَ نِشِ)
ابن علی بیهقی هروی واعظ کاشفی معروف به ’ولی’ صاحب ’روضهالشهداء’ و ’رشحات عین الحیات’ در مشایخ نقشبندیان و جز آن. وی 910 هجری قمری 1504/ میلادی درگذشت. (الذریعه) (اعیان الشیعه ج 27 ص 50) (کشف الظنون) (روضات الجنات 256 و 756) (هدیه العارفین ج 1 ص 316) (تاریخ ادبیات براون). رجوع به کاشفی و واعظ شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غَ)
حسین بن علی بن ابراهیم از اهل کلام است، مقام بس ارجمندی داشت در تمام اطراف و نواحی بخصوص در خراسان به اوج شهرت خود رسید در بصره متولد شدو در بغداد وفات یافت از تألیفات اوست الایمان. الاقرارالمعرفه. الرد علی الراوندی و الرد علی الرازی
حسین بن ناصر کاغذی مکنی به ابوعلی و معروف به دهقان از محدثان سمرقند و سازندۀ یکنوع کاغذ خوب بوده است. رجوع به الانساب سمعانی شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ غَ)
ابن علی بن خلف بن جبرئیل بن خلیل بن صالح بن محمدالمعی مکنی به ابوعبدالله مفسر واعظبوده و مؤلفاتی دارد و پس از 484 هجری قمری / 1091 میلادی درگذشته است. (هدیه العارفین ج 1 ص 310) (الوافی بالوفیات ج 11 ص 202) (انساب سمعانی 272) (لسان المیزان ج 3 ص 205) (طبقات المفسرین سیوطی) (معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن هبه الله ملقب به ’علم الهدی’. او راست: بهجه التنزیل و اسکندریه و جز آن. (ذریعه ج 11 ص 74) (نقباء البشر 668)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ ءِ)
ابن علی بن عبدالشکور طائفی حریری معروف به متقی صوفی. او راست: ’النفحه العنبریه’ و در 1206 هجری قمری 1792/ میلادی درگذشت. (معجم المؤلفین از حلیه البشر ج 1 ص 523) (هدیه العارفین ج 1 ص 327) (ایضاح المکنون)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ اَ رَ)
محمد حسین اشرفی، متخلص بخاطر مازندرانی. شاعر است. (ذریعه ج 9 ص 280 از آتشکدۀ آذر)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ)
ابن عبدالله آق حصاری قاضی حنفی زاهد بسنوی. درگذشتۀ 1025 هجری قمری او راست: ازهار الروضات و ده کتاب دیگر که در هدیهالعارفین ج 1 صص 291-292 و کشف الظنون یاد شده است
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ)
ملا حسن کاشی، آملی شاعر و معاصر علامۀ حلی. درگذشتۀ 726 هجری قمری او راست: ’هفت بند’ در مدایح اهل بیت و کتاب انشاء. و قبر وی در حجره ای معروف در آغاز بازار ’سوق العتیق’ در شهر کاظمین نزدیک قبر سید شریف مرتضی بوده و آن مقبره در سال 1353 هجری قمری در میان خیابان افتاد. (ذریعه ج 2 ص 391 و ج 9 ص 245) (روضات الجنات 171)
لغت نامه دهخدا